آیه 30 سوره نمل

از دانشنامه‌ی اسلامی

إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ

[27–30] (مشاهده آیه در سوره)


<<29 آیه 30 سوره نمل 31>>
سوره :سوره نمل (27)
جزء :19
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

که آن نامه از جانب سلیمان و عنوانش به نام خدای بخشنده مهربان است.

یقیناً این نامه از سوی سلیمان است و سرآغازش به نام خدای رحمان و رحیم است،

كه از طرف سليمان است و [مضمون آن‌] اين است: به نام خداوند رحمتگر مهربان.

نامه از سليمان است و اين است: «به نام خداى بخشاينده مهربان.»

این نامه از سلیمان است، و چنین می‌باشد: به نام خداوند بخشنده مهربان‌

ترجمه های انگلیسی(English translations)

It is from Solomon, and it begins in the name of Allah, the All-beneficent, the All-merciful.

Surely it is from Sulaiman, and surely it is in the name of Allah, the Beneficent, the Merciful;

Lo! it is from Solomon, and lo! it is: In the name of Allah, the Beneficent, the Merciful;

"It is from Solomon, and is (as follows): 'In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful:


تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


قالَتْ يا أَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتابٌ كَرِيمٌ «29»

(چون هدهد نامه را نزد بلقيس افكند، او به شگفت آمد و) گفت: اى اشراف (و بزرگان كشور)! نامه‌اى پرارزش به سوى من افكنده شد.

إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمانَ وَ إِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ «30»

نامه از سليمان است و (مضمون آن) اين است: به نام خداوند بخشنده مهربان.

أَلَّا تَعْلُوا عَلَيَّ وَ أْتُونِي مُسْلِمِينَ «31»

بر من برترى نجوييد. نزد من آييد و تسليم (حقّ و مطيع من) باشيد.

نکته ها

در اين كه چرا بلقيس به نامه سليمان، «كِتابٌ كَرِيمٌ» گفته است، دلايلى نقل شده از جمله:

الف: به خاطر جمله‌ى مباركه‌ى‌ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ».

ب: ممهور بودن نامه به مهر سليمان.

ج: محتواى ارشادى نامه.

د: به دليل مقام سليمان؛ و شايد هم به خاطر همه‌ى اين موارد باشد.

پیام ها

1- بلقيس، دارى اطرافيان و مشاورانى بود كه اخبار و حوادث را با آنان در ميان مى‌گذاشت. «يا أَيُّهَا الْمَلَأُ»

2- سواد براى زن، يك ارزش است. «أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتابٌ كَرِيمٌ»

3- بلقيس، تيزهوش و داراى قدرت شناخت بالايى بود. «كِتابٌ كَرِيمٌ»

4- ارشاد وتبليغ را با مهربانى و رحمت آغاز كنيم. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»

5- حتّى در نوشتن چند كلمه، جمله‌ى بسم اللّه الرحمن الرحيم را به صورت كامل بنويسيم، نه خلاصه. «إِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»

جلد 6 - صفحه 417

6- برترى‌جويى در برابر انبيا، برترى‌جويى در برابر خداوند است. «أَلَّا تَعْلُوا عَلَيَّ»

7- دورى از تكبّر و برترى‌جويى، زمينه‌ى تسليم حقّ شدن است. «أَلَّا تَعْلُوا عَلَيَّ وَ أْتُونِي مُسْلِمِينَ»

8- نامه‌ها را ساده و خلاصه بنويسيم. القاب را حذف و اهداف را روشن نماييم.

از لعن و توهين دورى كنيم. رحمت و صلابت را در كنار هم مطرح نماييم. بِسْمِ اللَّهِ‌ ... أَلَّا تَعْلُوا ... وَ أْتُونِي‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمانَ وَ إِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ (30)

اركان دولت او پرسيدند: نامه از چه كس و مضمون آن چيست؟ بلقيس گفت:

إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمانَ‌: بدرستى كه اين كتاب از نزد سليمان است،

«1» تفسير ابو الفتوح رازى، ج 8، ص 397.

«2» مجمع البيان، ج 4، ص 220.

جلد 10 - صفحه 39

وَ إِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌: و بدرستى كه آن كتاب مشتمل بر دو مضمون است: مضمون اول آنكه مصدر است به نام خداوند بسيار بخشنده مهربان به بندگان.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


قالَ سَنَنْظُرُ أَ صَدَقْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْكاذِبِينَ «27» اذْهَبْ بِكِتابِي هذا فَأَلْقِهْ إِلَيْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانْظُرْ ما ذا يَرْجِعُونَ «28» قالَتْ يا أَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتابٌ كَرِيمٌ «29» إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمانَ وَ إِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ (30) أَلاَّ تَعْلُوا عَلَيَّ وَ أْتُونِي مُسْلِمِينَ (31)

قالَتْ يا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي أَمْرِي ما كُنْتُ قاطِعَةً أَمْراً حَتَّى تَشْهَدُونِ (32) قالُوا نَحْنُ أُولُوا قُوَّةٍ وَ أُولُوا بَأْسٍ شَدِيدٍ وَ الْأَمْرُ إِلَيْكِ فَانْظُرِي ما ذا تَأْمُرِينَ (33) قالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوها وَ جَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِها أَذِلَّةً وَ كَذلِكَ يَفْعَلُونَ (34) وَ إِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِمْ بِهَدِيَّةٍ فَناظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ (35)

ترجمه‌

گفت زود باشد كه تأمل نمائيم آيا راست گفتى يا بودى از دروغگويان‌

ببر اين نامه مرا پس بينداز آنرا بسوى ايشان پس روى گردان از آنها پس ببين چه مذاكره ميكنند

گفت اى جماعت همانا من افكنده شده‌

جلد 4 صفحه 148

بسويم نامه‌ئى سر بمهر

همانا آن از سليمان است و همانا آن بنام خداوند بخشنده مهربان است‌

كه بلندى نكنيد بر من و بيائيد نزد من منقادان‌

گفت اى جماعت رأى دهيد مرا در كارم نبودم فيصل دهنده امرى را تا حاضر شويد براى من‌

گفتند ما صاحبان قوّه و صاحبان كار زار سختيم پس تأمل كن چه ميفرمائى‌

گفت همانا پادشاهان چون وارد شوند در بلدى تباه ميكنند آنرا و ميگردانند عزيزان اهلش را ذليلان و اين چنين ميكنند

و همانا من فرستنده‌ام بسوى ايشان هديه‌اى پس نگرنده‌ام بچه چيز بر ميگردند فرستادگان.

تفسير

بعد از تمام شدن كلام هدهد كه در آيات سابقه بيان شد حضرت سليمان فرمود بعد از اين ما تأمل ميكنيم تا معلوم شود كه تو راست گفتى يا آنكه از جمله دروغگويان بودى و تاكنون معلوم نبود و اين تعبير ظاهرا براى اشاره بآنستكه اگر كسى يك دروغ بگويد اعتبار از قولش ميرود و جزو دروغگويان حساب ميشود تا موجب اجتناب از دروغ گردد و بعد از آنكه معلوم شد هدهد راست گفته نامه‌ئى مرقوم فرمود براى دعوت آنمردم آفتاب‌پرست بدين حق كه توحيد و اسلام است و هدهد را مأمور رساندن نامه بآنها فرمود و دستور داد كه بعد از ايصال نامه در كنارى مخفى از انظار آنها زيست نمايد و ببيند چه مذاكره‌اى در اطراف جواب نامه مينمايند و هدهد عرضه داشت كه بلقيس در عمارت محكمى است و در دسترس كسى نيست حضرت فرمود نامه را از بالاى قبه عمارت بينداز و هدهد اطاعت نمود و نامه را از روزنه‌اى انداخت در دامن بلقيس و او ترسيد و رؤساء لشگر خود را جمع نمود و بآنها گفت نامه سر بمهرى براى من انداخته شده كه آن از جانب سليمان است و مضمون آن اولا آنستكه بنام خداوند بخشنده مهربان و ثانيا آنكه برترى منمائيد بر من و بيائيد نزد من با آنكه موحّد و مسلمان باشيد و گفته‌اند بناى نامه انبياء بر اختصار و دعوت بطاعت بوده و حضرت سليمان اول كسى بود كه افتتاح ببسمله نمود و بعضى گفته‌اند كرامت نامه براى افتتاح آن بنام خدا بوده و بعضى گفته‌اند باعتبار فرستنده آن بود كه از هر جهت بزرگوار بود ولى در جوامع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم نقل نموده كه كرامت نامه بمهر نمودن آنست و در بعضى از روايات اشاره به اين معنى شده است و بعد از اين اظهار با آنها مشورت كرد

جلد 4 صفحه 149

و دلجوئى از آنها نمود باين بيان كه تا شما حاضر براى امرى نشويد من اقدامى نكرده و نميكنم و خواست كه آنها در اين باب رأى خود را اظهار نمايند و آنها در جواب اظهار داشتند ما داراى قوه و عدّه و عدّه و صاحبان شهامت و شجاعت و شدت در كار زاريم و مطيع و فرمانبردار توئيم آنچه نظر مبارك معطوف بآن شود بفرما اطاعت خواهد شد بلقيس گفت آنچه تاكنون بتجربه رسيده آنستكه پادشاهان وقتى بقهر و غلبه وارد در بلدى شوند فاسد ميكنند آنرا بقتل و غارت و خرابى و اسارت و عزيزان از مردم را خوار و ذليل مينمايند بهتك عرض و اخذ مال و غيره و خداوند تصديق فرمود بيان بلقيس را كه فرمود و اينچنين ميكنند چنانچه قمى ره فرموده و بعضى آنرا جزء كلام بلقيس دانسته و تأكيد پنداشته‌اند و گفت من فعلا هديه‌ئى براى او ميفرستم و منتظر ميشوم ببينم كسانيرا كه حامل هديه هستند بچه حال برميگردند و چه خبرى مى‌آورند از قبول و ردّ هديه و قمى ره فرموده كه گفت اگر اين پيغمبر و از جانب خدا باشد ما طاقت مقاومت با او را نداريم چون خدا مغلوب نميشود و بهتر آنستكه من هديه‌ئى براى او بفرستم اگر پادشاه باشد مايل بدنيا ميشود و قبول مينمايد آنرا و معلوم ميشود كه قدرت بر ما پيدا نمى‌كند پس حقه‌اى كه در آن گوهر گرانبهائى بود فرستاد و بحامل آن دستور داد كه از حضرت تقاضا نمايد كه آنرا بدون آهن و آتش سوراخ فرمايد و او باين دستور عمل نمود و حضرت به كرمى امر فرمود كه اين عمل را انجام دهد و داد و نخى در دهان گرفته از آن سوراخ گذراند و هدايا و تحف ديگرى هم نقل كرده‌اند با تشريفات بسيار مهمّ و مفصّلى و از آن جمله گفته‌اند پانصد غلام بلباس زنانه و پانصد كنيز بلباس مردانه بود كه حضرت آنها را بعلائمى شناخت و ممتاز از يكديگر گردانيد و رئيس كسانيكه حامل هدايا بودند از اشراف بود و نامش منذر بن عمرو و همراهانش از مردمان عاقل و متين بودند.

جلد 4 صفحه 150

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِنَّه‌ُ مِن‌ سُلَيمان‌َ وَ إِنَّه‌ُ بِسم‌ِ اللّه‌ِ الرَّحمن‌ِ الرَّحِيم‌ِ (30)

بدرستي‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ كتاب‌ ‌از‌ سليمان‌ ‌است‌ و بدرستي‌ ‌که‌ اول‌ ‌اينکه‌ كتاب‌ بسم‌ اللّه‌ الرحمن‌ الرحيم‌ ‌است‌.

‌در‌ مجلد اول‌ صفحه‌ 86 ‌الي‌ 93 فضائل‌ بسمله‌ ‌را‌ و خواص‌ ‌آن‌ ‌را‌ و اختلاف‌ ‌بين‌ عامه‌ و خاصه‌ ‌در‌ اينكه‌ جزو قرآن‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ نيست‌ ‌در‌ هشت‌ صفحه‌ بيان‌ كرديم‌ مراجعه‌ فرمائيد و باتفاق‌ جميع‌ ‌اينکه‌ بسمله‌ ‌در‌ اينجا جزو قرآن‌ ‌است‌ اما ‌در‌ ساير سور ‌غير‌ ‌از‌ برائه‌ شيعه‌ متفق‌ هستند ‌که‌ جزو تمام‌ سور ‌است‌ و شافعي‌ ‌هم‌ موافق‌ شيعه‌ اما حنفي‌ ‌در‌ هيچ‌ سوره‌ جزء نميدانند و اما مالكي‌ و حنبلي‌ فقط ‌در‌ سوره‌ حمد جزو ميدانند دون‌ باقي‌ سور و ادله‌ شيعه‌ ‌را‌ بيان‌ كرده‌ايم‌ و اما خواص‌ ‌اينکه‌ بسمله‌ بسيار ‌است‌ و ‌ما چهارده‌ خاصيت‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌آن‌ ‌با‌ مدارك‌ بيان‌ كرده‌ايم‌:

«1» طرد شيطان‌ ‌در‌ ابتداء شروع‌ بطعام‌.

«2» رفع‌ مضار طعام‌.

«3» رفع‌ دشمن‌.

جلد 14 - صفحه 134

«4» جهر ‌به‌ ‌آن‌ ‌در‌ نماز موجب‌ طرد شيطان‌ ميشود.

«5» موقع‌ جماع‌ زوج‌ شيطان‌ شركت‌ نكند.

«6» شروع‌ ‌به‌ ‌هر‌ كاري‌ موجب‌ اتمام‌ ‌آن‌ ميشود، ‌که‌ ‌از‌ پيغمبر ‌است‌ فرمود:

«‌کل‌ امر ذي‌ بال‌ ‌لم‌ يبدء ببسم‌ اللّه‌ فهو ابتر»

و ‌در‌ حديث‌ ديگر ميفرمايد

«‌لم‌ يذكر ‌فيه‌ بسم‌ اللّه‌ فهو ابتر»

«7» ‌در‌ ‌هر‌ گرفتاري‌ مورث‌ حصول‌ بمقصد ميشود.

«8» موجب‌ حفظ ‌از‌ بلاء ميشود.

«9» ‌در‌ موقع‌ كندن‌ لباس‌ موجب‌ ميشود ‌که‌ شياطين‌ ‌در‌ ‌بر‌ نكنند.

«10» موقع‌ كشف‌ عورت‌ موجب‌ عدم‌ نظر شياطين‌ ميشود و ستر اعين‌ جن‌ و اعين‌ بني‌ آدم‌.

«11» بالاي‌ درب‌ خانه‌ باعث‌ رفع‌ بلاء ميشود.

«12» موقع‌ سواري‌ موجب‌ حفظ ملائكه‌ و رفع‌ شياطين‌.

«13» موقع‌ دخول‌ ‌در‌ خانه‌ ‌ يا ‌ حجره‌ نزول‌ بركات‌ و دفع‌ شياطين‌.

«14» ‌در‌ ابتداء وضو موجب‌ طهارت‌ تمام‌ بدن‌ ميشود باري‌ ‌خدا‌ لعنت‌ كند آنهايي‌ ‌که‌ بسم‌ اللّه‌ ‌را‌ ‌از‌ قرآن‌ برداشتند ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌است‌ فرمود:

«‌ما ‌لهم‌ قاتلهم‌ اللّه‌ عمدوا ‌الي‌ اعظم‌ آية ‌في‌ كتاب‌ اللّه‌ و زعموا انها بدعة اذا اظهروها»

و ‌از‌ حضرت‌ باقر ‌است‌ فرمود

«سرقوا اكرم‌ آية ‌في‌ كتاب‌ اللّه‌»

و ‌از‌ حضرت‌ رضا (ع‌) ‌است‌ فرمود

«انها اقرب‌ ‌الي‌ اسم‌ اللّه‌ اعظم‌ ‌من‌ ناظر العين‌ ‌الي‌ بياضها»

‌الي‌ ‌غير‌ ‌ذلک‌ ‌من‌ الاخبار.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 30)- سپس ملکه سبا به ذکر مضمون نامه پرداخت و گفت: «این نامه از سوی سلیمان است و محتوایش چنین است: به نام خداوند بخشنده مهربان» (إِنَّهُ مِنْ سُلَیْمانَ وَ إِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع